یادداشتهای ناصرالدینشاه، جمعه ۹ آذر ۱۲۴۵؛ زنها جمیع ناخنهای پلنگ را کندند!
رفتم حمام؛ زنها دور حمام آمدند. پلنگ را آوردند توی حیاط. پلنگ یک ساله بود. جمیع ناخنهای پلنگ را زنها کندند. در سر این پلنگ نزاع است. رحمتاللهخان میگوید از غلامهای زرینکمر در کوه قرهقاج زده بودند، میآوردند؛ آدمهای میرشکار ریختند او را زدهاند از دست او گرفتهاند. تفنگچی در سیاسنگ زده، از ترس مواخذه به غلام زرینکمر فروخته است.